تصاویری از نقاشی هایی با موضوع قهوه
تاریخ انتشار: ۱۴ شهریور ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۵۹۳۱۸۶۹
«قهوه» نوشیدنی محبوب بسیاری از مردم دنیاست که مورد توجه برخی از هنرمندان نیز قرار گرفته و بهانهای برای خلق چندین تابلو نقاشی شده است.
به گزارش ایران اکونومیست به نقل از الجزیره، یوهان سباستیان باخ ـ آهنگساز معروف آلمانی ـ از عاشقان قهوه بود. او روزانه ۲۰ تا ۳۰ فنجان قهوه مینوشید. یکی از قطعات او به نام (Aka the coffee cantata) نیز درباره دختری است که علاقه زیادی به قهوه دارد اما پدرش او را از خوردن این نوشیدنی محبوب منع میکند؛ زیرا معتقد است به سلامتیاش آسیب میرساند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
باید گفت که باخ در عشق به قهوه تنها نیست و این نوشیدنی محبوبیت زیادی در تمام دنیا دارد. همچنین قهوه منبع الهامی برای شاعران، نقاشان و ادیبان نیز بوده است.
محمود درویش در وصف قهوه گفته است: «قهوه خاطرات است ... خاطرات کسانی که فنجانی از آن را با ما در مکانی آکنده از اندوه نوشیدند.»
در ادامه این گزارش نگاهی خواهیم داشت بر چند تابلو نقاشی از نقاشان معروف جهان، با موضوع «قهوه».
قهوه دونفره
تابلو زیراثر ادوارد مونک ـ نقاش نروژی ـ یک زوج مسن را در حال نوشیدن قهوه نشان میدهد. نام این تابلو که حدودا در سال ۱۸۸۳ ترسیم شده، «At The Coffee Table» است.
تابلو بیش از آنکه نشاندهنده شور و حرارتِ عشق میان زوج مسن باشد، آرامش و سازگاری میان آنان را به نمایش گذاشته است. برگهای سبزی که در نقاشی نمایان است، گرما و آرامش خانه را دو چندان کرده است. رنگها درهم آمیخته شده و از هم پیشی نگرفتهاند، همه چیز در این تابلو آرام به نظر میرسد؛ میزی ساده، آراسته به فنجانهای قهوه.
این اثر به مکتب امپرسیونیسم تعلق دارد که در اواخر قرن ۱۹ و اوایل قرن ۲۰ توسط کلود مونه ـ نقاش فرانسوی ـ ظهور کرد. در این سبک از نقاشی، هنرمند برداشت خودش از صحنهها را به تصویر میکشد نه آنچه در واقعیت وجود دارد. یعنی نقاش احساس خودش نسبت به آنچه را میبیند به تصویر میکشد.
هویت چهرهها واضح نیست که این هم از ویژگیهای سبک امپرسیونیسم است. این ویژگی به بیننده فرصت میدهد تا خود را به جای هر کدام از شخصیتهای نقاشی قرار دهد و خودش را در آن موقعیت تصور کند.
همچنین در ترسیم دکور اتاق صرفهجویی شده و تنها میز و صندلی است که واضح به چشم میآید و این چیزی است که در هر خانهای پیدا میشود. بدین ترتیب بیننده فضای نقاشی را دور از خود تصور نمیکند و میتواند احساس کند که به خانه خودش شبیه است.
قهوه در تنهایی
قهوه نوشیدن در تابلوهای نقاش همیشه به صورت دستهجمعی و یا دونفری نبوده است. نمونههایی وجود دارد که در آن یک نفر به تنهایی با فنجان قهوه ترسیم شده است. هنری ماتیس ـ نقاش فرانسوی ـ تابلو زیر با عنوان «Laurette’s Head With a Coffee Cup» را در سال ۱۹۱۷ ترسیم کرده است. تابلویی که در آن سر یک دختر در کنار یک فنجان قهوه دیده میشود. چشمان دختر در کنار فنجان قهوه غمگین وخسته به نظر میرسد و هاله سیاهی زیر چشمانش را پوشانده، گویی قهوه آخرین پناه او برای فرار از مشکلات باشد.
قهوه در جمع دوستان
«Daniel Ridgway Knight» نقاش آمریکایی است که تابلو زیر را با عنوان (Coffee In The Garden) در اواخر قرن ۱۹ ترسیم کرده است. در این اثر دو همسایه همراه با فرزندانشان در فضای باز، قهوه مینوشند. این نقاش در آثارش زندگی ساده روستایی را به نمایش میگذاشت و سبکش تلفیقی از امپرسیونیسم و رئالیسم بود. در این نقاشی تصویری پانوراما از روستایی در فرانسه را میبینیم که در آن به جزئیات هم دقت شده است. سادگی و صمیمیت اولین چیزی است که در این تابلو به چشم میآید. نقاش در اینجا بیشتر از اینکه تمرکزش روی خود قهوه باشد، روی سنت قهوهخوری دوستانه و جمعی است.
منبع: خبرگزاری ایسنا برچسب ها: آداب قهوه خوری در تابلوهای نقاشی ، قهوه
منبع: ایران اکونومیست
کلیدواژه: قهوه فنجان قهوه
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت iraneconomist.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایران اکونومیست» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۵۹۳۱۸۶۹ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
چرا ژاپنیها به نقاشی «ارواح» علاقه دارند؟
شوهر اویوا میخواست دوباره با همسایه ثروتمندش ازدواج کند، اما همسرش هنوز زنده بود. او ابتدا سعی کرد اویوا را مسموم کند، اما به جای اینکه او را بکشد، او را به طرز وحشتناکی زشت کرد. سپس او را به رودخانه انداخت تا غرق شود که موفقیتآمیز بود. اما بعداً، وقتی به آن رودخانه بازگشت، روح اویوا از آب برخاست تا او را به هرکجا که رفت تسخیر کند!
به گزارش فرادید، تصاویر خوفناکی از این داستان ارواح ژاپنی و سایر موارد مشابه آن، موضوع نمایشگاهی در موزه ملی هنر آسیایی اسمیتسونین است؛ نمایشگاهی با عنوان: «نمایش ماوراء طبیعی: ارواح و تئاتر در چاپ ژاپنی».
قرنها پیش، داستانهای ارواح در ژاپن بسیار نقل میشدند. بیش از ۵۰ اثر به نمایش گذاشتهشده از سالهای ۱۷۰۰ تا ۱۹۰۰ توسط هنرمندان ژاپنی، نمایانگر قدرت ماندگار هنر چاپ چوبی و داستانهایی است که امروزه در ژاپن همچنان رونق دارند.
داستان اویوا، همسر وفاداری که روحش برای تسخیر شوهر قاتلش بازگشت، سال ۱۸۲۵ در نمایش کابوکی «داستان ارواح یوتسویا در توکایدو» توسط تسورویا نانبوکو روایت شد.
کیت بروکس، از متصدیان نمایشگاه، میگوید: اگرچه موضوع ماوراء طبیعی مدتها بخشی از فرهنگ ژاپنی بوده، دوره اِدو (۱۶۰۳-۱۸۶۸) و این تولید خاص به این ژانر اهمیت دائمی داد.
تصاویری از این نمایش ارواح و سایر نمایشنامههای آن زمان برای مشتریانی که خواهان داشتن یادگاری از نمایش و بازیگران خاص آن در قالب چاپ چوبی بودند، توسط هنرمندان بازتولید شد.
کابوکی که در دوره ادو ایجاد شد، به دلیل اجراهای دارای سبک و جلوههای ویژه پیچیدهای شهرت یافت که آن را به یک سرگرمی محبوب برای مخاطبان تبدیل میکرد.
بروکس میگوید: «ترفندهای روی صحنه مانند درهای مخفی و وسایل زیاد صحنه نمایش مانند خون مصنوعی، وسایلی مانند سیم که شخصیتها با کمک آنها پرواز میکردند، همگی نشاندهنده حضور ارواح بودند.»
هزاران چاپ با قیمتهای شگفتآور ایجاد و در دسترس قرار گرفت. بروکس میگوید در دهه ۱۸۴۰، یک چاپ چوبی چندرنگ تک ورق به قیمت یک وعده نودل بود.
چنین نمونههای رنگارنگ و زندهای به ندرت پس از نزدیک به دو قرن باقی میمانند، بهویژه چاپهایی که شامل برگههای کاغذی بلند میشدند تا جلوههای پیچیده صحنه را منعکس کنند.
یکی از چاپهای چوبی استادانه این نمایش سال ۱۸۶۱ توسط اوتاگاوا کونیسادا ساخته شد. در این چاپ، بدن اویوا را میبینید که با یک قلاب ماهیگیری به سطح کشیده شده و با بالا بردن برگه، جسد دوم را میبینید، خدمتکاری که ناخنهای دستش بعد از مرگ همچنان رشد میکنند.
این ترفند روی صحنه گیراتر است، چون هر دو جسد توسط یک بازیگر به تصویر کشیده میشوند که لباسش را سریع عوض میکند.
در دهه ۱۸۶۰، نزدیک ۴۰ سال از کاربرد ترفند صحنه میگذشت و در آن دهه، از مخازن واقعی آب روی صحنه استفاده میشد. بروکس میگوید چاپها برای بزرگداشت این ترفند ایجاد شدند. این قبیل چاپها نادر هستند، به خصوص آنهایی که کاملاً سالم باقی ماندند.
ارواح قرنها در تئاتر «نو» برجسته بودند و هدف آنها، مخاطبان نخبهتر و باهوشتر بود.
شاکیو، از سری «صد بدون نمایشنامه»، تسوکیوکا کوگیو، چاپ چوبی، ۱۹۲۷-۱۹۲۲ موزه ملی هنر آسیایی
فرانک فِلتِنز، از متصدیان این نمایشگاه میگوید: «آن مراسم شامل رقص، سرود و شخصیتهایی با ماسکهای چوبی استادانه میشد. او میگوید: گذاشتن ماسک به این معنا بود که فرد اساساً نه تنها جوهره آن نقش را به خود میگیرد، بلکه در حال تبدیل شدن به آن است. این نوعی انتقال روح است که برای آنها اتفاق میافتد.»
تسوکیکا کوگیو، هنرمند قرن نوزدهم در زمینه چاپ چوبی، نه تنها با مستند کردن شخصیتهای ترسناک، بلکه با نشان دادن بازیگران پشت نقابها و خلق تصاویر پشت صحنه تئاتر برای نخستین بار، دست روی علاقه روزافزون به نو گذاشت.
فلتنز میگوید: «این نگاه دزدکی به پشت صحنه تقریباً به نوعی توهینآمیز است، چون اسطورهشناسی نو را از بین میبرد.»
«داستانهای نو شاید به اندازه کابوکی در بازتولید شبحها مهیج نبوده باشند، اما در عوض فرم آنها داستانهایی از گذشتههای دور بود و آن داستانها اغلب با مکانهای خاص در سراسر ژاپن مرتبط هستند».
«آن داستانها از طریق ارواح مرتبط با آن مکانها بیان میشوند و ارواح برای حافظه محلی حکم مجرای ارتباطی را دارند.»
به راستی چرا ارواح در سنتهای فرهنگی ژاپن دوام آوردهاند و در دوره ادو احیا شدند؟
به نقل از پِرل مُسکوویتز مجموعهدار که همراه همسرش سیمور مسکوویتز، صدها اثر چاپی را به موزه هدیه داده، در کاتالوگ نوشته شده که شاید راهی برای نمایش جامعهی در حال تغییر بوده است: «حدس من اینست که این داستانهای شبحآلود اشکالی از عدالت در جامعهی فئودالی بودند که در آن، اقتدار طبقه حاکم، مطلق بود».
«در چنین سیستم طبقاتی ناعادلانهای، تماشای این نوع نمایشها که در آنها، ارواح میتوانستند به روشی که مردم نمیتوانند انتقام بگیرند و عدالت را از طریق این نقشههای انتقامجویانه اجرا کنند، نوعی تخلیه روانی بود.»
بروکس میگوید دانستن شمار چاپهای آن زمان دشوار است و مردم هنوز آنها را با روشهای سنتی میسازند.
بینندگان حتماً میتوانند این تصاویر ارواح را به تصاویر ترسناک فیلمهای مدرن ژاپنی مانند Ringu محصول ۱۹۹۸ و بازآفرینی انگلیسی آن به نام The Ring محصول ۲۰۰۲ مرتبط کنند.
بروکس میگوید: «ارواح ژاپنی چیزهایی هستند که مردم آنها را فیلمهای ترسناک ژاپنی میشناسند. بنابراین حتی اگر تخصصی در این موضوع نداشته باشید، همچنان میتوانید چیزهایی ببینید که میشناسید و به آنها علاقه دارید.»
کانال عصر ایران در تلگرام